السلام علیک یا صاحب الزمان (عج) | ||
ستاد تخلیه شهدا بودیم، جمع و جور کردن و بستهبندی و ترتیب انتقال بچهها با ما بود. جیبهایشان را میگشتیم و هر چه بود در پلاستیکی جمع میکردیم و همراه تابوت میفرستادیم. یکبار یکی از جنازهها توجهمان را جلب کرد و حساس شدیم کاغذی که روی آن با خط درشت نوشته بود (( وصیتنامه)) را بخوانیم، ببینیم امثال این بچهها که تازه بالغ شده و از مال دنیا هم چیزی ندارند بازماندگانشان را به چه اموری سفارش میکنند. کاغذ را که باز کردیم نمیدانستیم بالای سر بدن شهید بخندیم یا گریه کنیم. نوشته بود: برای من گریه نکنید، برای بابام گریه کنید که میخواهد خرج کفن و دفن مرا بدهد و برایم شب هفت و چهلم بگیرد. بینوا هر چی یک عمر جمع کرده باید بدهد مردم بخورند!! منبع : از کتاب فرهنگ جبهه جلد سوم (شوخ طبعی ها) نوشته سید مهدی فهیمی [ پنج شنبه 91/2/14 ] [ 3:20 عصر ] [ علیرضا مهدوی ]
[ نظرات () ]
|