اسیر شده بودیم
ما رو بردند « اردوگاه العماره »
داخل اردوگاه تعدادی از شهدای ایرانی رو دیدم
معلوم بود بعد از اسارت به شهادت رسیده بودند
جمله ای که روی دست یکی از شهدای اونجا نوشته شده بود
با خوندنش مو به بدنم راست شد و به شدت گریه کردم
اون جمله رو هیچ وقت فراموش نمی کنم
شما هم بخونید و فراموش نکنید
روی دست آن شهید با خودکار نوشته شده بود:
مادر! من از تشنگی شهید شدم
رفتند تا ما بمانیم ، نکند روزگار ما را با خود ببرد ......
شادی روح شهدا صلوات