سفارش تبلیغ
صبا ویژن

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)
 
قالب وبلاگ

گذری بر زندگی آیت الله العظمی سید احمد خوانساری

یک آسمان ستاره
شب هیجدهم محرم سال 1309 قمری آسمان خوانسار ستارگان بی قراری را شاهد بود که چشم بر زمین دوخته، در انتظار لحظه ای آسمانی در تب و تاب بودند. به ناگاه ستاره ای در خانه سید یوسف درخشید و چشمان پدر و مادر را روشن ساخت. پدر به پاس رسالت عظمی نام احمد را برگزید و مادر به مهر علوی او را در آغوش کشید. ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 91/10/28 ] [ 10:14 صبح ] [ علیرضا مهدوی ] [ نظرات () ]

گذری بر زندگی آیت الله سید محمد حجت کوه کمره ای

ولادت
آیت الله سید محمد حجت در سال 1310 در آبادی کوه کمر از توابع تبریز در خانوداه ای رفیع و اهل علم به دنیا آمد، وی فـرزنـد سید علی برادرزاده سیدحسین کوه‌کمره‌ای تبریزی است که از مراجع مـعـروف نـجـف بود. تبار وی با 25 واسطه به وجود پرجودامام سجاد(ع)می رسد و از آن شجره طیبه شاخ و برگ و میوه می گیرد. ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 91/10/28 ] [ 9:52 صبح ] [ علیرضا مهدوی ] [ نظرات () ]

یه صندوق درست کرده بود و گذاشته بود توی خونه

بعد همه رو جمع کرد و از گناه بودن دروغ و غیبت گفت

مبلغی رو به عنوان تعین کرد ادامه مطلب...

[ چهارشنبه 91/10/27 ] [ 4:2 عصر ] [ علیرضا مهدوی ] [ نظرات () ]

نواب صفوی

او در 1303 در محله خانی‌آباد نو و در خانواده‌ای از روحانیان به دنیا آمد. پس از درگذشت پدرش زیر نظر عمویش بزرگ شد. نواب نام خانوادگی مادرش بود که خودش آن را برگزید. سید مجتبی در 7 سالگی وارد ادامه مطلب...

[ چهارشنبه 91/10/27 ] [ 8:34 صبح ] [ علیرضا مهدوی ] [ نظرات () ]

یک شب وقتی ناصر مهمانم بود ، صحبت از شهادتش به میان آمد. با هم راحت بودیم و این حرف ها اذیتم نمی کرد. به او گفتم : « باید قول بدهی که اگر شهید شدی ، در سرازیری قبر بهم چشمک بزنی. » گفت: « قول میدم ، قول مردونه.»
شهید که شد ، وقتی داشتند توی قبر می گذاشتنش ، به زحمت خودم را به بالای سرش رساندم و گفتم: « ناصر! مادر جان! قولت که یادت نرفته عزیز مادر ! » خدا می داند که همان لحظه چشمانش یک بار باز و بسته شد.همه شاهد این ماجرا بودند و صدای صلوات و تکبیر ، قطعه ی 24 را پر کرد.


[ سه شنبه 91/10/26 ] [ 9:35 عصر ] [ علیرضا مهدوی ] [ نظرات () ]

آیا شما گوشت انسان را می خورید ؟

می خواهید بدانید که می خورید یا نه ؟

طبق آیه شریفه 12 سوره مبارکه حجرات خداوند می فرماید : ادامه مطلب...

[ سه شنبه 91/10/26 ] [ 8:50 عصر ] [ علیرضا مهدوی ] [ نظرات () ]

قمقمه اش را چپه می کرد توی دهن عراقی ها و می گفت:
مسلمون باید هوای اسیرها رو داشته باشه.
پا شد بره طرف بقیه اسرا، آر پی جی سرش را پَراند.
تشنه بود، قمقمه هم دستش بود.
تعجب نداره...
شهدای ما رهرو امامی بودند که توی سرزمین کربلا به اسب دشمنانش هم آب داد...
هنوز هم میشه حسینی بود ...
حسینی باشیم ...
مثل شهدا...


[ سه شنبه 91/10/26 ] [ 11:9 صبح ] [ علیرضا مهدوی ] [ نظرات () ]

گونی بزرگی را گذاشته بود روی دوشش
داشت توی سنگرها جیره پخش می کرد
بچه ها هم باهاش شوخی می کردند:
- اخوی دیر اومدی.
- برادر می خوای بکشیمون از گشنگی؟
- عزیز جان ! حالا دیگه اول میری سنگر فرماندهی برای خودشیرینی؟!!!...
...گونی بزرگ بود و سر اون بنده ی خدا پایین
کارش تموم شد
گونی رو که گذاشت زمین همه شناختنش
اون کسی نبود جز محمود کاوه
فرمانده ی لشکر...


[ سه شنبه 91/10/26 ] [ 10:48 صبح ] [ علیرضا مهدوی ] [ نظرات () ]

شاه رفت

 

فرار شاه خائن "محمدرضا پهلوی" از کشور در پی گسترش نهضت اسلامی ملت ایران (1357ش) ادامه مطلب...

[ سه شنبه 91/10/26 ] [ 9:40 صبح ] [ علیرضا مهدوی ] [ نظرات () ]

 

شهادت شهید سیدجواد موسوی (1364ش)

شهید سیدجواد موسوی در سال 1345ش در روستای شنبه‎بازار از توابع شهرستان فومن در استان سرسبز گیلان دیده به جهان هستی ادامه مطلب...

[ دوشنبه 91/10/25 ] [ 4:43 عصر ] [ علیرضا مهدوی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 52
بازدید دیروز: 16
کل بازدیدها: 195969
عمارنامه : نجوای دیجیتال بصیرت با دیدگان شما AmmarName.ir